در حالي هر ساله بالغ بر سه هزار نفر در سرتاسر جهان سعي در شركت در رقابتهاي سه گانه دارند كه در ايران از جمله رشتههايي المپيكي مهجور در خانواده بزرگ ورزش به شمار ميرود.
رشته ورزشي سه گانه يا تري اتلون از جمله رشتههاي المپيكي است كه در جهان طرفداران بسياري دارد و در اين رشته ورزشكاران بايد براي كسب مدال، 1500 متر شنا، 40 كيلومتر دوچرخهسواري و 10 كيلومتر دوي صحرانوردي را انجام دهند و به دليل قدرتي و استقامتي بودن سه گانه، ورزشكاران اين رشته ورزشي را در اروپا مردان آهنين مينامند.
نخستين مسابقه سه گانه در سال 1921 در كشور فرانسه با نام مسابقه سه ورزش برگزار و در سال 2000 ميلادي سه گانه به جمع بازيهاي المپيك اضافه شد كه تاكنون در چهار المپيك حضور داشته است. در اولين دوره برگزاري آن يعني در المپيك سيدني 48 ورزشكار زن و 52 ورزشكار مرد به رقابت پرداختند، اما در المپيك 2008 پكن سهميه ورزشكاران در هر دو بخش مردان و زنان به 55 نفر افزايش يافت.
در حال حاضر سوئيس با كسب دو نشان طلا و دو برنز در طي چهار المپيك سيدني، آتن، پكن و لندن ، پرافتخارترين كشور در ورزش سه گانه محسوب ميشود و پس از آن استراليا با يك طلا، دو نقره و دو برنز و نيوزلند با سه نشان طلا، نقره و برنز به ترتيب در جايگاههاي دوم و سوم قرار دارند.
اما سه گانه در ايران يك رشته ورزشي نوپايي محسوب ميشود، چرا كه از سال 1380 به عنوان كميته ورزشي سه گانه زير مجموعه فدراسيون دووميداني شروع به فعاليت كرد و در سال 1382 به عنوان انجمن ورزش سه گانه ايران به كنفدراسيون سه گانه آسيا معرفي شد اما در سال 1385 كار خود را به عنوان فدراسيون آغاز كرد كه از همان زمان نيز محمدعلي صبور رياست فدراسيون را بر عهده داشت و در سال 1384 نيز فدراسيون سه گانه ايران به عنوان بيست و يكمين عضو ASTC انتخاب شد.
متاسفانه سه گانه در ايران علاوه بر نوپا بودن ، رشد و پيشرفت كندي دارد و در ايران برخلاف بسياري از رشتههاي المپيكي، زياد مورد توجه قرار نمي گيرد و به آن پرداخته نميشود و در سكوت و بيخبري محض به سر ميبرد تا به نوعي از جمله رشتههاي المپيكي فراموش شده در ذهن خانواده ورزش ايران باشد كه براي ورود به المپيك هيچ حسابي بر روي آن باز نميكنند.
واقعيت اين است كه سه گانه به حمايت زيادي مانند هزينه كردن براي مسابقات و اردوهاي برون مرزي ، به خدمت گرفتن مربيان درجه يك خارجي و تجهيزات ورزشي پيشرفته نياز مبرمي دارد كه نبود همين عوامل باعث شده علاوه بر دست نيافتني بودن كسب سهميه المپيك، در آسيا نيز حرف آن چناني براي گفتن نداشته باشيم و كسب دو مقام سيزدهمي در رقابتهاي قهرماني آسيا 2013 ميتواند گواه بر اين موضوع باشد.
البته احسان امينيان در مسابقات بينالمللي اميدهاي جهان در سال 2010 كه به ميزباني سنگاپور برگزار شد به نقره دست يافت و نويد سليمي پور به مقام چهارمي رسيد كه اين نتايج تنها مقامهاي چشمگير ايران در سه گانه به شمار ميآيد. حتي تاكنون ايران در هيچ دوره از بازيهاي آسيايي نيز حضور نداشته است.
حال اين سوال به ذهن مي رسد، در حالي كه كشورهاي آسيايي مثل ژاپن، كره، چين با صرف هزينه و اعزام ورزشكاران خود به كمپهاي خارجي و استفاده از مربيان درجه يك اروپايي سعي در رساندن خود به جمع برترينهاي اين رشته ورزشي در دنيا دارند چرا سه گانه ايران همچنان در حال در جا زدن است؟
مليپوش سه گانه: بودجه كافي در اختيار فدراسيون سه گانه نميگذارند
سلمان تيموري، مليپوش سه گانه ايران در اين مورد بيان كرد: رشته سه گانه به بودجه زياد، علم به روز و بالايي نياز دارد و در حالي كه تيمهاي ژاپن، كره، چين، قزاقستان، از مربيان خارجي برخوردار هستند و ما هر چه كه داريم از علم قديم مربيان داخلي است. از سوي ديگر كميته ملي المپيك و وزارت ورزش و جوانان نيز بودجه كافي در اختيار فدراسيون سه گانه نميگذارند تا اين فدراسيون قدرت مانور داشته باشد و براي ورزشكاران خود مربي خوب خارجي بياورد و يا آنها را به اردوها و مسابقات برون مرزي اعزام كند. حتي ما در ايران ليگ پويايي نداريم، بنابراين همه اين عوامل دست به دست هم ميدهند تا سه گانه در ايران پيشرفت نكند.
احسان امينيان: با اين وضع نبايد انتظار معجزه داشته باشيم
احسان امينيان ديگر مليپوش سه گانه كسب سكوي آسيا را دور از دسترس ندانست، اما اظهار كرد: لازم است براي سه گانه از لحاظ مالي، تجهيزات ورزشي و علمي شدن بستري فراهم كنيم. هم چنين بايد از پيشكسوتان كشورهاي صاحب نام در سه گانه نيز كمك بگيريم. البته من نميخواهم مربيان داخلي را زير سوال ببرم، اما بايد قبول كنيم كه ما در سه گانه علم كافي و به روز دنيا را در اختيار نداريم. بنابراين همان طور كه ميگويند هر چه قدر پول بدهي همان قدر آش ميخوري، بايد به اين نكته توجه كنيم كه بدون هزينه كردن براي رشتههايي مانند سه گانه نبايد انتظار معجزه داشته باشيم. همچنين تا زماني كه مسولان نخواهند براي ديگر رشتههاي المپيكي هزينه و سرمايهگذاري كنند، نتيجهاش اين مي شود كه براي مدال آوري در المپيك تنها به چند رشته محدود دل ميبنديم كه با احتمال حذف يكي از آنها از المپيك كاسه چه كنم چه كنم دستمان مي گيريم. در حالي كه فراموش كردهايم المپيك از تعداد بازيهاي بيشتري تشكيل شده است كه با سرمايهگذاري و داشتن برنامهريزي كلي ميتوان به آنها نيز دل بست.
نظر یادتون نره